
کمال خجندی
شمارهٔ ۶۶۷
۱
ز رویم وقت کشتن می رود رنگ
که میترسم بگیر تیغ او زنگ
۲
گذشت از خون من نارانده شمشیر
چه حکمت بود پیش از آشتی جنگ
۳
به بازی گل زدم ناگه برو گفت
چرا بر شاخ نازک میزنی سنگ
۴
چو بوسی میدهی باریه روانتر
که دارم با دهانش فرصتی تنگ
۵
سگم می خواند و می خواهدم عذر
سگی باشم اگر دارم ازین ننگ
۶
به من هر غم کرو آید رود آه
به استقبال او تا نیم فرسنگ
۷
کمال از دل نیاری ناله بیرون
که رسوائیست چون خارج شد آهنگ
تصاویر و صوت

نظرات