کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۶۸۲

۱

آن دهان را بدو لب قند مکرر گفتم

سخن مختصر خوب چو شگره گفتیم

۲

عارضت را که شد از خال و خط آلوده به مشک

پیش دل سوختگان شمع معتبر گفتیم

۳

چون به وصف رخ تو روز شد امشب شب ما

صفت زلف سیاهت شب دیگر گفتیم

۴

دل ز مشکینی آن خال حدیثی میگفت

چون به زلف تو رسید آن سخن از سر گفتیم

۵

ذکر بالای تو گفتیم برابر با سرو

هر دو چون ذکره بلند است برابر گفتیم

۶

دیده بر خاک درت کرد به خونابه سواد

ماجرانی که شب هجر بر آن در گفتیم

۷

با تو از بیم ملالته صفت اشک کمال

گرچه رنگین مخنی بود روانتر گفتیم

تصاویر و صوت

دیوان کمال الدین مسعود خجندی  به کوشش آکادمی علوم اتحاد شوروی ۱-۲ - کمال الدین مسعود خجندی - تصویر ۱۵۵

نظرات