
کمال خجندی
شمارهٔ ۷۰
۱
آن سرو که آمد بر ما از چمن کیست
وان غنچه که دلها شد ازو خون دهن کیست
۲
آن میوه که از باغ بهشت است درختش
کار نزدیک دهن آمده سیب ذقن کیست
۳
چون طلعت خورشید که پوشید غبارش
زیر خط ریحان رخ چون باسمن کیست
۴
در دامن گل چاک فتادست ز هر سو
ای باد صبا بوی تو از پیرهن کیست
۵
در جامه که باشد ببر از آب شود تر
آن آب کزو جامه نشد تر بدن کیست
۶
آن خرقه که از دست تو صد پاره نباشد
در صومعه از گوشه نشینان بتن کیست
۷
احسنت کمال این نه غزل آب حیات است
امروز بدین لطف و روانی سخن کیست
نظرات