کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۷۰۵

۱

ترا چون چشم خود دیگر به مردم دید نتوانم

دو چشم دیگری خواهم که از غیرت بپوشانم

۲

زرشک از دیده خون ریزد گرم در دل فرود آئی

ز دل فریاد برخیزد گرت بر دیده بنشانم

۳

چو از رخ زلف ببریدی گستی رشته عمرم

چو بر لب خال بنهادی نهادی داغ بر جانم

۴

به طاق ابروان خوانم ترا پیوسته پیش خود

با این آیت رحمت به محرابت چو می خوانم

۵

به خاک پای تو خود چون رسد گلگون اشک من

که در راه بیفتد هر دم منش چندانکه میرانم

۶

در اشعار از دو چشم تر چو گفتم سرگذشتی دو

زهر بحری روان شد خون به جدول های دیوانم

۷

کمال از دوریم گفتی چه بگذشته بر چشمت

چو تو رفتی در سیراب رفت از چشم گریانم

تصاویر و صوت

دیوان کمال خجندی به کوشش احمد کرمی - کمال خجندی - تصویر ۲۵۷
دیوان کمال الدین مسعود خجندی  به کوشش آکادمی علوم اتحاد شوروی ۱-۲ - کمال الدین مسعود خجندی - تصویر ۱۷۵

نظرات