
کمال خجندی
شمارهٔ ۷۳۶
۱
روز نشاطست و عیش باده بیارید و جام
زآنکه به جان آمدم در غم ناموس و نام
۲
هست مرا آرزو یک دو مراد از جهان
صحبت یاران خوش صحت و شرب مدام
۳
ور نبود هیچ ازین دولت حسن تو باد
عشق تو ما را بس است درد تو ما را تمام
۴
ذوق درونی و درد لازمه عاشقیست
هر که در و این دو نیست عشق برو شد حرام
۵
گرنه بشویم به می سینه پر جوش را
از سر من کی رود این همه سودای خام
۶
دیده بد فرصئی کور بود دایما
عیش کنم لایزال نوش کنم می مدام
۷
پشت و پناه من است سرو قد عالیت
سایه عالیت باد بر سر ما مستدام
۸
تا به تو وابسته ام کلی و جزوی کار
فارغم از نیک و بد ایمنم از خاص و عام
۹
سعی بسی کرده ام تا به تو ره برده ام
غابت سعی کمال هست همین والسلام
تصاویر و صوت

نظرات