
کمال خجندی
شمارهٔ ۷۵۵
۱
عشق تو داغ بندگی باز کشیده بر دلم
نام و نشان مقبلی شد به غم تو حاصلم
۲
پیش دو دیده قدر من بین که میان مردمان
غیر خیال روی نو کی ننهد مقابلم
۳
نیست عذاب خواندهای نامزد بهشتیان
از نظرم مران چو شد خاک در تو منزلم
۴
درد دلم طبیب گو زود مکن معالجت
پرسش دیر دیر تو به ز شفای عاجلم
۵
دل ز رقیب میکند فکر به من چو بگذری
حیف که بگذرد چنین عمر به فکر باطلم
۶
بر سر خاک هر کسی لاله برویه از هوا
من چو روم درین هوس ناله برآمده از گلم
۷
گفت کمال عافیت در سر زلف ما رسی
هم برسم بشست چون عمر گذشت از چلم
نظرات