کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۷۶۲

۱

گر به میخانه حریف می و شاهد باشم

به که در صومعه بنشینم و عابد باشم

۲

وقت آن شد که اقامت به خرابات کنم

تا به کی معتکف گوشه مسجد باشم؟

۳

دامن پیر مغان گر فتد این بار بدست

من سرگشته چرا طالب مرشد باشم؟

۴

سال‌ها بر در میخانه نشینم به از آن

که ازین گوشه‌نشینان مقلد باشم

۵

زهد در صومعه می‌ورزم و این رندی نیست

رندی آنست که در میکده زاهد باشم

۶

یار اگر ز آه من خسته نگر اندیشد

فارغ از قصد بداندیشی حاسد باشم

۷

زندگی در سر تقوی شد و حیف است کمال

که همه عمر درین فکرت فاسد باشم

تصاویر و صوت

نظرات