
کمال خجندی
شمارهٔ ۷۸۴
۱
ما رند و قلندر صفت و عاشق و مستیم
معذور توان داشت اگر توبه شکستیم
۲
با هیچ کسی کار نداریم درین ملک
ما را بگذارید درین حال که هستیم
۳
آن عاقل دنیا طلب ار جاه پرستد
شک نیست که ما عاشق و دیوانه و مستیم
۴
گر نوش کند جرعه از جام محبت
آنگاه بداند که چرا بی خود و مستیم
۵
تا پی نبرد کس به سر ما ز در خلق
برخاسته در کنج خرابات نشستیم
۶
گویند که دیوانه این دور کمال است
شکرانه که از جمله تکلیف برستیم
۷
از کثرت صحیت چو در دل نگشاید
بر خود در آمد شدن غیر بیستیم
نظرات