کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۷۸۸

۱

مریض عشقم و درد تو دارم

ز دردت تا ابد سر برندارم

۲

خطا گفتم چه درد استغفرالله

من این خود عین درمان می شمارم

۳

غمت گوید برآر از سینه آهی

به جان اینک مرادش می برآرم

۴

رقیب ار بی گناهم از درت راند

نه اینم من کزار آن در گذارم

۵

به جرم آنکه روزی گفتمش ماه

هنوز از روی خویش شرمسارم

۶

بدو گفتم کمال از غم خرابست

به گفتا گر بمیرد غم ندارم

تصاویر و صوت

نظرات