کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۷۹۰

۱

من برین در بنده‌ام تا زنده‌ام

تا چنینم بندهٔ پایبنده‌ام

۲

گفته می‌ریزم همین دم خون تو

بی همین ار زنده‌ام ارزنده‌ام

۳

مردم از گریه به اندوه نوی

مژده‌ام گوی و بکش از خنده‌ام

۴

طالع فرخنده‌ام دیدار توست

آفرین بر طالع فرخنده‌ام

۵

روز روشن بی‌رخت منعا مرا

زآنکه من در شب نوی ترسنده‌ام

۶

چشم من چون برکند حاسد ز رشک

چون من اول چشم او برکنده‌ام

۷

بندهٔ ما نیست می‌گویی کمال

نیست حجت هرچه گویی بنده‌ام

تصاویر و صوت

نظرات