کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۸

۱

ای زغمت دل به جفا مبتلا

بی تو به صد گونه بلا مبتلا

۲

ساکن کوی تو به چنگ رقیب

چون به سگ خانه گدا مبتلا

۳

همچو دل خون شده در دست تو

با رخ و با آن کف پا مبتلا

۴

با تو چه گویم که چه ها میکشد

دایم از آن زلف دو تا مبتلا

۵

غصه خط یا غم خالت خورم

بین که شد این دل به چه ها مبتلا

۶

کرد در آیینه نظر حسن تو

دید به خود نیز ترا مبتلا

۷

هجر بسر شد به نیاز کمال

یافت رهایی به دعا مبتلا

تصاویر و صوت

دیوان مولانا کمال » تصویر 11

نظرات