کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۸۰۹

۱

هر شبی خاک درت از گریه پرخون می‌کنم

چهره شمعی به آب دیده گلگون می‌کنم

۲

در به رویم بستی و من بر امید فتح باب

در کنار بحر دیده دم به دم خون می‌کنم

۳

آه گرمم خانه دل تا نسوزاند به دم

می‌زنم هر ساعتش از خانه بیرون می‌کنم

۴

در نگیرد گفت‌و‌گوی حاسدان در من که من

همچو شمع از سرزنش سوز دل افزون می‌کنم

۵

ای ملامتگر دلم در ناله صد جا شد گرو

با چنین دل ترک سودای بتان چون می‌کنم

۶

من به صد منزل ز خوارزمم جدا و ز آب چشم

همچنان نظاره مردم به جیحون می‌کنم

۷

چون به فکر ابرویت کج می‌شود طبع کمال

بازش از نظاره روی تو موزون می‌کنم

تصاویر و صوت

دیوان کمال الدین مسعود خجندی  به کوشش آکادمی علوم اتحاد شوروی ۱-۲ - کمال الدین مسعود خجندی - تصویر ۲۶۴

نظرات

user_image
Teddy
۱۳۹۹/۰۲/۱۷ - ۰۰:۵۴:۰۸
بیت4: سرزنش برای شمع به معنی زدن قسمت سوخته و اضافی فنیله شمع است که باعث فروزان تر و نوارانی تر شدن شعله شمع میشود
user_image
Teddy
۱۳۹۹/۰۲/۱۷ - ۰۰:۵۵:۱۹
بیت1: چهره شمعی: در گذشته شمع ها زرد رنگ بودندو چهره شمعی یعنی چهره زرد رنگ و بیمار و رنگ پریده
user_image
Teddy
۱۳۹۹/۰۲/۱۷ - ۰۰:۵۷:۳۲
بیت 3: آه زدن ایهام داردمعنای کل بیت:برای اینکه آه و ناله سوزناکم دلم و جانم را نسوزاند و نابود نکند آن را از دل بیرون میکنم و آه میکشم ( به اصطلاح امروزی هرچه در دلم هست میریزم بیرون)