
کمال خجندی
شمارهٔ ۸۰۹
۱
هر شبی خاک درت از گریه پرخون میکنم
چهره شمعی به آب دیده گلگون میکنم
۲
در به رویم بستی و من بر امید فتح باب
در کنار بحر دیده دم به دم خون میکنم
۳
آه گرمم خانه دل تا نسوزاند به دم
میزنم هر ساعتش از خانه بیرون میکنم
۴
در نگیرد گفتوگوی حاسدان در من که من
همچو شمع از سرزنش سوز دل افزون میکنم
۵
ای ملامتگر دلم در ناله صد جا شد گرو
با چنین دل ترک سودای بتان چون میکنم
۶
من به صد منزل ز خوارزمم جدا و ز آب چشم
همچنان نظاره مردم به جیحون میکنم
۷
چون به فکر ابرویت کج میشود طبع کمال
بازش از نظاره روی تو موزون میکنم
تصاویر و صوت

نظرات
Teddy
Teddy
Teddy