
کمال خجندی
شمارهٔ ۸۳
۱
ای به جان عاشقان خریدارت
غمزها نیز کرده بازارت
۲
گر کنی قصد کشتن یاران
در چنین کارها منم بارت
۳
تا تو آرام جان ز ما رفتی
رفت آرام جان ز رفتارت
۴
نیم کشته شدم به یک دیدن
کاشکی دیدمی دگر بارت
۵
جان شیرین تو منم گفتی
جان شیرین فدای گفتارت
۶
چشم بیمار بر عیادت تست
نظری کن به چشم بیمارت
۷
بر نگیرد سر از در تو کمال
گر بمیرد به پای دیوارت
نظرات