
کمال خجندی
شمارهٔ ۸۳۶
۱
چه خوش است از تو بوس بخوشی نیاز کردن
زلب تو وعده دادن پس وعده ناز کردن
۲
من دل سیه چو خالت نکنم شکیب از آن لب
ز شکر کجا تواند مگس احتراز کردن
۳
بسؤال بوسه از ما چه کنی به خواب چشمان
در منعمان نشاید بگدا فراز کردن
۴
رخ خوب باز بگشا که قیامت است بیتو
چو قیامت است باید در خلا باز کردن
۵
بسجود سوی قبله بنهم خیال رویت
که حضور باید اول پس از آن نماز کردن
۶
ز در تو عاشقان را بحرم کجا کشد دل
چو نو کعبه ای چه حاجت هوس حجاز کردن
۷
تو کئی کمال باری که بساط قرب جوئی
بحد گلیم باید پی خود دراز کردن
نظرات