
کمال خجندی
شمارهٔ ۸۵
۱
ای ز صد گلبرگ نازکتر تنت
بر تو لرزانتر گل از پیراهنت
۲
از صبا چندان نشد بوی تو فاش
پیرهن کرد این خطا در گردنت کار
۳
خاک پایت حق و ملک دیده هاست
اور چند پوشد حق مردم دامنت
۴
خط چه حاجت حجت حسن ترا
روی چون مه بی دلیل روشنت
۵
خرمن مشک است زلفت گرد ماه
خال مشکین دانه ای از خرمنت
۶
جان به تن می آید و دل می رود
از خرامان آمدن وز رفتنت
۷
عقل و دین می خواست چشمت از کمال
هر دو بردی چیست دیگر با منت
نظرات