کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۸۷۰

۱

قدمت آن با الف با سرو سیمین

بگویم راست هم آنی و هم این

۲

خط سبزت زرخ دل بردن آموخت

که طوطی گیرد از آئینه تلقین

۳

از بیماری مرا درد سری نیست

چو خاک آستان نست بالین

۴

برویت زلف را طی مکانست

که شب در روم باشد روز در چین

۵

زهی فرهاد و شیرینکاری او

که دنیی کرد و دین در کار شیرین

۶

به از فرهاد مرد بار غم نیست

که بار عاشقی باریست سنگین

۷

کمال از لطف آن به گوی و رخسار

که خوش باشد حکایت های رنگین

تصاویر و صوت

نظرات