کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۸۷۳

۱

گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن

من بار سر نخواهم بار دگر کشیدن

۲

زینسان که دل به پارب زآن غمزه خواست تیری

یک تیر بر نشانه خواهد بفین رسیدن

۳

هر کس به دفع دردی آرام یابد و من

تا درد او نبینم نتوانم آرمیدن

۴

گر پارسا بخواند در زیر لب دعائی

بهر شفای دردم نگذارمش دمیدن

۵

هر شربتی گزینم رنجورتر نسازد

گر تشنه لب بمیرم نتوانم آن چشیدن

۶

حکمت فروش تا کی مرهم می کند عرض

ما خستگان نخواهیم ابنها ازو خریدن

۷

گوش کمال پر شد از آن دردمندان

دیگر نمی تواند نام دوا شنیدن

تصاویر و صوت

دیوان کمال الدین مسعود خجندی  به کوشش آکادمی علوم اتحاد شوروی ۲-۲ - کمال الدین مسعود خجندی - تصویر ۵۰

نظرات