کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۸۸۶

۱

نیست بازی با رخ او عشق پنهان باختن

با چنان رخ غایبانه نیست آسان باختن

۲

جان بسی در باخت عاشق تا به آن رخ عشق باخت

پاکباز آمد مقامر از فراوان باختن

۳

تا بری از من به بازی جان و سر وآنگه روان

خواهم این شطرنج با تو تا به پایان باختن

۴

چون به لب بازی کتی در عشوه جان بازم منت

هرچه خواهد باخت باید با حریفان باختن

۵

در میان گریه با زلف تو چون بازم نظر

روز باران نیست گوئی وقت چوگان باختن

۶

دست بازی خوش بود که با تو گه با زلف تو

این میسر نیست الأ بر سر و جان باختن

۷

با دهانش پیش آن عارض نظر بازی کمال

چون نوان کانگشتری در روز نتوان باختن

تصاویر و صوت

دیوان کمال الدین مسعود خجندی  به کوشش آکادمی علوم اتحاد شوروی ۲-۲ - کمال الدین مسعود خجندی - تصویر ۵۹

نظرات