
کمال خجندی
شمارهٔ ۸۸۷
۱
هر دمی با دگری ناز مکن
چشم بر روی خسان باز مکن
۲
چون نصیبی دهی از درد مرا
دگری را بمن انباز مکن ناز کن
۳
می کنم ناز دگر از تو نیاز
بار دگر ناز مکن مدد مردم غماز مکن
۴
غمزه را جانب من نیز مساز
آن نخستین ز من آغاز مکن
۵
چون کنی ترک جفای همه کس
بازش از کبر سرافراز مکن
۶
گفته خاک ره ماست کمال
خاک را این همه اعزاز مکن
نظرات