کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۸۹۰

۱

اگر دشنام می گونی مرا گو

که از جانت دعاگویم دعاگو

۲

چو گونی ناسزای هر که خواهی

منت پرسم کرا گفتی تراگو

۳

روم گفتی و دردی آورم باز

چو درد آوردی ای مونس دراگو

۴

تو خوش می آی و می مینوش و میرو

کسی را خوش نمی آید میاگو

۵

دمی آبی نخوردم بیتو هرگز

تو هم بی من چرا خوردی چراگو

۶

برآمد گفتمش جانم ز غم گفت

چرا عاشق شدن جانت بر آگو

۷

نخواهم بار شد گفتی به باران

چه بار ای شوخ به مهر آشناگو

۸

اگر احسانی نباشد در نو باری

برین در چند باشد این ثناگو

۹

کمال آن شوخ اگر ندهد ترا دست

جفاهای جهانرا مرحباگو

تصاویر و صوت

نظرات