
کمال خجندی
شمارهٔ ۹۰۵
۱
غلامِ پیرِ خراباتم و طبیعتِ او
که نیست جز می و شاهد حریفِ صحبتِ او
۲
در آن زمان که تن ما غبار خواهد بود
نشسته باشم بر آستانِ خدمتِ او
۳
چو نیست در کفِ زاهد بِضاعَتِ اِخلاص
چه فِسق و مَعصیَّتِ ما، چه زُهد و طاعَتِ او
۴
مپوش رخ ز من ای پارسا به عیبِ گناه
گناهِ بنده چه بینی؟ نگر به رحمتِ او
۵
هزار بار خِرَد کرد حل نکتهٔ عشق
هنوز هیچ ندانست از حقیقتِ او
۶
به هیچ قبله نیاید فرو سرِ اوباش
زِهی مَراتِبِ رِند و عُلُوِّ همّتِ او
۷
کمال خاکِ خرابات جوهریست شریف
که هر کسی نشناسد قدر و قیمتِ او
تصاویر و صوت

نظرات