کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۹۱۶

۱

اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده

در شیشه هرچه باشد از وی همان چکیده

۲

باشد هنوز چشمم همچون مگس بر آن لب

گر عنکبوت بینی بر خاک من تنیده

۳

از آب بر کشیده صورتگر آن ورق را

گلبرگ عارض تو هرجا که بر کشیده

۴

سیب ذقن رسد خود با من چو دیدم آن رخ

از آفتاب گردد هر میوه رسیده

۵

گر آیدم به مهمان شبها خیال رویت

گیرم برای شمعش پیه از چراغ دیده

۶

پیش تو گل بخوبی از مفلسان برآید

آنکه گواه حالش پیراهن دریده

۷

زاهد لباس تقوی کی از تو پاره سازد

بر قامت کمال است این جامه ها بریده

تصاویر و صوت

دیوان کمال الدین مسعود خجندی  به کوشش آکادمی علوم اتحاد شوروی ۲-۲ - کمال الدین مسعود خجندی - تصویر ۸۶

نظرات