کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۹۲۲

۱

ای رخ و زلف سیاه تو شب تیره و ماه

مردم دیده که باشد؟ که کند در تو نگاه

۲

مردم چشم تو ماتم زده عشاقند

ورنه رنگ «مژه ها» بهر چه گردید سیاه

۳

عاشق روی ترا برگ گل بستان نی

بلبل باغ ارم میل ندارد به گیاه

۴

گر نشان قدمت بر سرراهی یابم

برنگیرم رخ اگر خاک شوم برسرراه

۵

ستم از چشم تو در عین پریشانکاریست

خود سر زلف تو دال است چه حاجت به گواه

۶

گفتمش رخ بهم بر رخ زیبای تو گفت

خرمن گل نتواند که کشد زحمت گاه

۷

قصة زلف تو گفتیم به پایان نرسید

کاین حکایت نه حدیثی ست که گردد کوتاه

تصاویر و صوت

دیوان کمال خجندی به کوشش احمد کرمی - کمال خجندی - تصویر ۳۳۰

نظرات