کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۹۲۹

۱

به ابروان تو زاهد چو چشم وا کرده

را به گوشه محراب ها دعا کرده

۲

خدنگ ناوک غم عضو عضو ما چندان

که باز کرد: به هم نیغ او جدا کرده

۳

بردن دل و دین خال را نشان داده

بغارت سر و جان زلف را رها کرده

۴

بترک جور و جفا وعدهها که داده مرا

وفا نکره و گره کرده هم جفا کرده

۵

رقیب قطع رحم کرد با سگ کویش

مرا بخویش بر آن در چو آشنا کرده

۶

نگاه دارم تا شب برای بوسیدن

بروز وصل بتان دست مرحبا کرده

۷

خیال قد لطیفت چو دیده سرو در آب

چه میل ها که به آن قد دلربا کرده

۸

بهار بیگل رویش چو ابر تیره کمال

بر آمده به گلستان و گریه ها کرده

تصاویر و صوت

دیوان کمال خجندی به کوشش احمد کرمی - کمال خجندی - تصویر ۳۳۴
دیوان کمال الدین مسعود خجندی  به کوشش آکادمی علوم اتحاد شوروی ۲-۲ - کمال الدین مسعود خجندی - تصویر ۹۴

نظرات