
کمال خجندی
شمارهٔ ۹۴۱
۱
دلم به زخم زبانها نگردد آزرده
که عاشق تو بود گنده تیر خورده
۲
چه خوش بود صنمی چون تو در بر آوردن
به خلوتی که بود حجره در بر آورده
۳
دلی که بود درو رحم کردیش از سنگ
دگر چه برخورم از بار دل دگر کرده
۴
بناز چشم تو پرورده شد دلم منگر
بخواریش که عزیزیست ناز پرورده
۵
شنیده که مویز سیه بود شیرین
گرین ز سبز خطان دلبر سیه چرده
۶
مرا چه بیم ز آتش چو سرد خواهد شد
جحیم پر شرر از زاهدان افسرده
۷
کمال واعظ خوشگوی ما زبانگ و خروش
چو شد خموش نگه دار گو همین پرده
تصاویر و صوت

نظرات