کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۹۴۶

۱

شبت خوش باد ای باد سحرگاه

که آوردی هوای زلف آن ماه

۲

چه سود از ناله شبها که جانان

ز حال دردمندان نیست آگاه

۳

در آن حضرت اگر چه راه آن نیست

که باشم من ز نزدیکان درگاه

۴

ولی عبیی چنان نبود ز درویش

که دارد آرزوی صحبت شاه

۵

من از اهل طریقت بودم اول

چو رفتارت به دیدم رفتم از راه

۶

مرا زاهد ز شبخیزان شمارد

من و او راد صبح استغفر الله

۷

تو جان خواه از کمال ای راحت جان

که او را در غمت این است دلخواه

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
سیدجلال احمدی
۱۴۰۱/۰۸/۱۹ - ۱۰:۰۳:۵۸
وزن این غزل مفاعیلن مفاعیلن فعولن است و در بحر هزج مسدس محذوف سروده شده است. طبقه بندی این غزل در مفعول مفاعلن مفاعیلن اشتباه است.