کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۹۵۱

۱

ما جگر سوختگان داغ تو داریم همه

مرهمی بخش که مجروح و نگاریم همه

۲

ساقیا گر نظری هست به مخمورانت

بدو چشم تو که در عین خماریم همه

۳

درد دردی زخم عشق به پیمانه برار

کز طرب نعره مستانه برآریم همه

۴

سیل مژگان و نم دیده اگر می طلبی

هر چه زینها طلبی در نظر آریم همه

۵

مفلسانیم اگر دست نداریم به هیچ

چون تو داریم به معنی همه داریم همه

۶

بود عهدی که نگیریم دمی بی تو قرار

همچنان بر سر عهدیم و قراریم همه

۷

سر و جان خواستی ای جان گرامی ز کمال

همه سهل است بیا تا بسپاریم همه

تصاویر و صوت

نظرات