
کمال خجندی
شمارهٔ ۹۵۶
۱
باز خود را چو گل تازه بر آراسته ای
باغ رخسار بگلهای نر آراسته ای
۲
خلق بر یکدگر افتاده ز نظاره تو
که دو رخ خوبتر از یکدگر آراسته ای
۳
ابروی شوخ که با ماه نوش سر بسر است
بسر زلف سیه سر بسر آراسته ای
۴
شوخی و فتنه گر و سنگدل و عهد شکن
چشم بد دور بچندین هنر آراسته ای
۵
با وجود لب تو نیست بسائی محتاج
مجلس ما که بنقل و شکر آراسته ای
۶
هست مهمان نور آن به مگر ای دل که ز اشک
خانه دیده بلعل و گهر آراستهای
۷
روی آراسته بنمای خصوصة به کمال
که تو خاص از پی اهل نظر آراسته ای
نظرات