
کمال خجندی
شمارهٔ ۹۶
۱
باز آتشی به سینه رسیدن گرفته است
خون از دل کباب چکیدن گرفته است
۲
هر کس کشید بر در دلبر متاع خویش
دل نیزه آه و ناله کشیدن گرفته است
۳
دانم شنیده ای که گذشته است از آسمان
آهم که گوش ماه شنیدن گرفته است
۴
ما در تو چون رسیم چو رفتی به صد شتاب
کی عمر رفته کس به دویدن گرفته است
۵
گونی خط و رخ تو ز باران اشک ما
گلها شکفته سبزه دمیدن گرفته است
۶
صد چا سر بریده فتادست بر زمین
مشاطه زلف تو چو بریدن گرفته است
۷
زلف خمیده چند نهی در نظر کمال
دیوار عمر بین که خمیدن گرفته است
تصاویر و صوت

نظرات