کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۹۶۱

۱

آشوب جانی شوخ جهانی

بی اعتقادی نامهربانی

۲

از پیش خویشم تا چند رانی

زهر فراقم تا کی چشانی

۳

من مهر ورزم آری من اینم

نو کینه ورزی آری تو آنی

۴

گاهم نوازی گاهم گدازی

گاهی چنینی گاهی چنانی

۵

بی جرم کشتن مردم یکی را

توان ولیکن تو میتوانی

۶

زینسان که داری از خویش دورم

گر میرم از غم حالمه ندانی

۷

گفتم نثارت سازم ه در اشک

گفتا چه گویم در مچکانی

۸

با تو چه ماند خضر و مسیحا

عمری تو هرگز با کس نمانی

۹

گر از کمال ای مونسه ملولی

رفتم ز پیشت بردم گرانی

تصاویر و صوت

دیوان کمال خجندی به کوشش احمد کرمی - کمال خجندی - تصویر ۳۴۱

نظرات