
کمال خجندی
شمارهٔ ۹۶۴
۱
اگر در کشتنم تأخیر کردی
نبود از مرحمت تقصیر کردی
۲
رها کردی چو من دیوانه ای
گرفتی زلف را زنجیر کردی
۳
را از دل خونها چکید آن دم که بر ما
بقصد جان مزه چون تیر کردی
۴
چه شوخی ای پسر کز عهد طفلی
بخونم میل بیش از شیر کردی
۵
رقیبا مینمانی آدمی شکل
تو آن هیأت چرا تغییر کردی
۶
نکردی سجده زاهد برآن روی
به بیدینی مرا تکفیر کردی
۷
کمال احوال درد خویش با بار
چو گفتی نیک بد تقریر کردی
نظرات