
کمال خجندی
شمارهٔ ۹۷
۱
بازم بناز کشتی صد جان فدای نازت
من زنده تر از آنم گر رغبت است بازت
۲
تند آمدی که داند با کیست این عنایت
بازت پنهان شدی که بأبد کز کیست احترازت
۳
واقف نه از تو یک تن از ساکنان کویت
گه نه از تو یک دل از محرمان رازت
۴
آن خرقه پوش طالب وان دردنوش غالب
آن جسته در نمازت وین هم به صد نیازت
۵
روشن چراغ دولت با ماه دلفروزت
سرسبز شاخ عشرت از سرو سرفرازت
۶
ای مطرب خوش الحان امشب بمال بر چنگ
طلقی، و گرنه سوزد سوز نهفته سازت
۷
پیش تو هر که آمد بویش کمال روزی
بگریخت زود چون دود از سوز جانگدازت
نظرات
بردیا