
کمال خجندی
شمارهٔ ۹۷۱
۱
ای دل این بیچارگی و مستمندی تا به کی
چون نداری روی درمان دردمندی تا به کی
۲
بر دل پرخون من بگریست امشب چشم جام
شمع مجلس را بگو کاین هرزهخندی تا به کی
۳
از هواداران ما و تو چو مستغنی است یار
ای رقیب این چاپلوسی و لوندی تا به کی
۴
پیش قد بارهای سرو سهی شرمی بدار
در چمن با پای چوبین سربلندی تا به کی
۵
با تو خود را کرد مانندی گل از باد هوا
گفت در رویش صبا کاین خودپسندی تا به کی
۶
غمزه جادویت از ما چند پوشاند نظر
عالمی کردی مسخر چشمبندی تا به کی
۷
گوییام هردم که بیرون شو کمال از شهر ما
این سمرقندی گریههای خجندی تا به کی
تصاویر و صوت

نظرات