کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۹۷۷

۱

این چه نبهاست وین چه شیرینی

وآن چه گفتار و آن شکر چینی

۲

صورت جان در آب عارض بین

با چنان رخ رواست خود بینی

۳

گرمنت پیش خویش بنشانم

تو نه آن آتشی که بنشینی

۴

سوز جانم که کشته آنم

ریز خونم که تشنه اینی

۵

زاهدا مستم از لبش منو تو

بیخبر از شراب رنگینی

۶

در نگیرد به هیچ نر آتش

دامن از آه ما چه در چینی

۷

چو فتادی به زلف یار کمال

بینی افتادگی و مسکینی

تصاویر و صوت

نظرات