
کمال خجندی
شمارهٔ ۹۸۸
۱
بده ساقی شراب ارغوانی
که بی می خوش نباشد زندگانی
۲
چو ایام جوانی را عوض نیست
به شادی بگذرانش تاتوانی
۳
جوانی کو نباشد مست و عاشق
چه لذت یابد از عمر و جوانی
۴
سبک سانی به من رطل گران ده
که خود را وارهانم زاین گرانی
۵
فریدون فری و سلطان عادل
عظیم الشان و سلطان زمانی
۶
چو دور داور سلطان اویس است
چرا باشم دمی بی شادمانی
۷
نهال عشرت ما بارور شد
ومنها بحبسی ثم الأمانی
نظرات