
کمال خجندی
شمارهٔ ۹۹۴
۱
به مجلسی که بمستان ز لب شراب دهی
دلم ز رشک بسوزی مرا کباب دهی
۲
سؤال بوس چه سود از توام که معلوم است
مرا ز جنبش آن لب که نی جواب دهی
۳
شب فراق در آن آستان دو چشم مرا
چه جای خواب اگر نیز جای خواب دهی
۴
به حسرت قدش از گریه ام چمن شد غرق
تو سرو را دگر ای باغبان چه آب دهی
۵
کشد دلم چو کبوتر فغان ز سختی دام
چو باز طره مشکین ز ناز تاب دهی
۶
به چشم و غمزه مفرما که مست را بزنید
به یک دو مست چه نسبت که احتساب دهی
۷
کمال شحنه عشق از دل تو دانش خواست
چگونه باج نفس از دل خراب دهی
تصاویر و صوت

نظرات