کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۹۹۹

۱

ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی

ثنای حسن نو او گفت او بود ثانی

۲

حدیث بوسف مصری که احسن القصص است

کسی بسوز نخواند چو پیر کنعانی

۳

دلا حکایت حستش کن و شنو تحسین

گذار نه یوسف چه نه می خوانی

۴

شنیده نقش رخش نقشیند و دفتر شست

چو بشنوی توهم ای گل ورق گردانی

۵

بدانکه از کف پا دادیم دو بوس مرنج

بگیر بوس خود اکنون اگر پشیمانی

۶

درت زمالش رخسار هاست مالا مال

دگر به پای تو خواهیم سود پیشانی

۷

حقوق بندگیم گفته شهان دانند

هنوز قیمت و مقدار خود نمی دانی

۸

رقیب گفت تو دانی کمال قیمت من

بگفتم ای دل سخنت بغضه ارزانی

۹

ترا به ساحل دریا بصد درم بخرند

برای لنگر کشتی که پس گران جانی

تصاویر و صوت

نظرات