
کمال خجندی
شمارهٔ ۳۵
۱
خواستم از صاحب مطبخ حساب
بره کان کشت و سه پایه را برد
۲
گفت بر رسم فداکان سود تست
حشو آن همسایه بی مایه برد
۳
پیه و کرده حاجی سقا گرفت
شیردانرا گنده پیر دایه برد
۴
گفتمش دلرا کجا بردی که نیست
گفت دلرا دختر همسایه برد
تصاویر و صوت

نظرات