
کمال خجندی
شمارهٔ ۴۴
۱
گفتم قمرت گفت به چشمش گردی
گفتم شکرت گفت به چشمش خوردی
۲
گفتم بازآ گفت که باز آرودی
گفتم مردم گفت کنون جان بردی
نظرات