
امیرخسرو دهلوی
بخش ۲ - پایان سرودن مثنویهای خمسه
۱
شکر حق را که از خزاین غیب
ریخت چندان جواهرم در جیب
۲
که ازان نقد قیمتی به سه سال
کردم این پنج گنج مالامال
۳
یک یک این پنج نامه تا پایان
عرضه کردم به چشم دانایان
۴
هر کسی را چنانکه روی نمود
در بد و نیک گفت و گوی نمود
۵
زینهمه ناقدان نکتهشناس
هر کسی، زد دمی به وهم و قیاس
۶
لیک، آن کاندرین خزاین پر
مهره قلب دور کرد ز در
۷
به سکه در علم راست تدبیر است
راستی هم شهاب و هم تیر است
۸
راستی ساکن اندرو به صواب
چون الف راست در میان شهاب
۹
او شهاب و دل و تنش ز اخیار
نیرین مشارق الانوار
۱۰
من بدو عرضه کرده نامه خویش
او با صلاح رانده خامه خویش
۱۱
دیده هر بیت را رقم به رقم
رنج بر خود نهاد و منت هم
۱۲
شمع من یافته ضیاء از وی
مس گشته کیمیا از وی!
نظرات