
امیرخسرو دهلوی
بخش ۵
۱
دلم چون به گوهر کشی خاص گشت
به دریای اندیشه غواص گشت
۲
بهر غوطه چندان فرو ریخت در
که دریا تهی گشت و آفاق پر
۳
نثاری کزان در برانگیختم
به درگاه پیغمبرش ریختم
۴
من افشاندم و آسمان برگرفت
عطارد ببوسید و بر سر گرفت
۵
دریغ آمدم کاینچنین گوهری
برم تحفه در خدمت دیگری
۶
ادب نایدم بیش ازین در ضمیر
کزان سازم آرایش مدح پیر
۷
پناه جهان دین حق را نظام
ره قدس را پیشوای تمام
نظرات