امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۰۰۲

۱

بدان دلفریبی که گیتی نماید

خردمند را دل نهادن نشاید

۲

چه بندی دل اندر خیالات عالم؟

که آیینه رو عاریت می نماید

۳

گره های غمزه مبین سخت و محکم

که چرخش ندید آن، مگر می گشاید

۴

چه بیهوده گویی که پاینده مانم

تو مانی، اگر زندگانی نپاید؟

۵

کسی زنده ماند به معنی و صورت

که از راه صورت به معنی گراید

۶

دل خلق سنگین و دل در خرابی

ازان سنگها این عمارت نشاید

۷

خس است آدمی، چون گرفتار زر شد

چون آن کاه کش کهربا می رباید

۸

ز اصحاب ناجنس زادی نیابی

که استر شود جفت و کره نزاید

۹

چو تو تلخ گویی، همان است پاسخ

عدوگاه دشنام شکر نخاید

۱۰

بدان ماند از خام جستن بصیرت

که بر خشت خام ابلهی سر نساید

۱۱

حدیث جهان گر ز من راست پرسی

«دروغی ست آسان که خسرو سراید»

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۳۵۳

نظرات