امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۰۰۳

۱

بر آن است جانم که ناگه برآید

چو از بهر یک دیدنت می نپاید

۲

مزن غمزه چون من ز هجران بمردم

که کس تیغ بر کشتگان نازماید

۳

ازان دیده بر خاک پای تو سایم

که زنگار اشکم ز راهت زداید

۴

دلت در قبا راست کاری نداند

چو کج باشد آیینه رو کج نماید

۵

اگر در وفاهای وعده بخیلی

جوانمردی عشق چندین نشاید

۶

مگو، خسروا، «ترک دلبند خودگیر»

دلم با دگر کس کجا می گشاید؟

تصاویر و صوت

نظرات