امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۰۱۳

۱

زلفت، صنما، تافته چندین چه نشیند؟

وان چشم تو با ابروی پرچین چه نشیند؟

۲

پروین چو به رخسار تو هر صبح بخندد

تا بر دل خورشید ز پروین چه نشیند؟

۳

گر نیشکر از دست تو بر خاک نشسته ست

این دیده بر آن قامت شیرین چه نشیند؟

۴

ور تیره نخواهد دل من حالت خود را

با گیسوی مشکین تو چندین چه نشیند؟

۵

ور مشورت ریختن خون کسی نیست

خط تو به آن طره مشکین چه نشیند؟

۶

چون وصل تو ما را ندهد دست به بالین

چندین غم تو بر سر بالین چه نشیند؟

۷

تو شاد بزی، گر بر خسرو ننشستی

از همچو تویی بر من مسکین چه نشیند؟

تصاویر و صوت

نظرات