
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۰۲۱
۱
هوای بوستان خوش گشت و باده لطف جان دارد
کنون هر کس که جان دارد، هوای بوستان دارد
۲
سحرگه بکر غنچه ها باده ها خورده ست در پرده
همه سرخی رو بدهد گواهی، گر نهان دارد
۳
کنون دل بستگی غنچه با گل، کی نهان ماند؟
که هرچ اندر دل غنچه ست سوسن بر زبان دارد
۴
ازان هر لحظه بینی تازه تر داغ دل لاله
که بلبل روز تا شب ناله های عاشقان دارد
۵
رها کن تا ترا بینم، گرم جان می رود، گو رو
که مشغول جمالت کی سر تشویش جان دارد؟
۶
زمان مستی ست، اکنون توبه از توبه بکن خسرو
به کار امروز ساقی و می چون ارغوان دارد
نظرات