
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۰۲۲
۱
دل از رخ تو به گل های تازه رو نرود
که آرزوی عزیزان به رنگ و بو نرود
۲
کسی که یاد لبت هر دمش گلوگیر است
نه می که چشمه حیوانش در گلو نرود
۳
خطی کشیده به افسون به گرد روی تو حسن
که هر دلی که درو شد به هیچ سو نرود
۴
به زیر پای توام آرزوست خاک شدن
اگر چه خاک شوم، نیزم آرزو نرود
۵
لطافتی نه چنین دارد آب دیده من
وگرنه سرو من اندر کنار جو نرود
۶
ز سینه جان به همه حال چون بخواهد رفت
دریغ باشد، اگر زیر پای او نرود
۷
ازان پری نبرم جان خسروا، ز لبم
دعای دولت شاه فرشته خو نرود
نظرات