امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۰۲۴

۱

آنی که از کرشمه و نازت سرشته‌اند

نقشی چو تو ز کلک قضا کم نوشته‌اند

۲

جان سوده‌اند ریخته در چشمه حیات

تا زان خمیر مایه لعلت سرشته‌اند

۳

عناب‌های ترک ازان می‌چکد نبات

پیش لب تو خشک و ترش رو چو کشته‌اند

۴

گر پرتوی ز روی تو بر صالحان فتد

در حال سایه گیر بسان فرشته‌اند

۵

عشاق را به جز جگر خسته بر نداد

زان دانه‌های دل که به کوی تو کشته‌اند

۶

از بهر کام دل چه تنم بر در تو، چون

در پود چرخ تار مرادی نرشته‌اند

۷

خسرو ازان به چاه زنخدان تو فتاد

کش پیش دیده پرده تقدیر هشته‌اند

تصاویر و صوت

نظرات