امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۰۳۳

۱

گر چه خوبان ز مه فزون باشند

پیش آن ماه من زبون باشند

۲

مردمانی که روی او دیدند

تا بباشند سرنگون باشند

۳

گفتمش «بنده ایم » گفت «خموش

تو چه دانی که بنده چون باشند»؟

۴

یار مهمان تست، ای دیده

مردمان را بگو برون باشند

۵

ای دل خون گرفته، عشق مباز

که بتان تشنگان خون باشند

۶

عافیت را به خواب می جویند

دردمندان که بی سکون باشند

۷

عقل درد سر است، زین معنی

عارفان عاشق جنون باشند

۸

تو برون رو ز سینه ام، کای جان

یار یاران ز در درون باشند

۹

عشق بازی ز خسرو آموزند

لیلی و مجنون ار کنون باشند

تصاویر و صوت

نظرات