
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۰۵۲
۱
کسی که دیدن آن ترک باده نوش رود
به پای آید و چون بیندش به دوش رود
۲
تبارک الله ازان رو که بهره خواهد برد
چو هم ز دیدن او آدمی ز هوش رود
۳
گر آن حریف رود سوی قبله، صوفی را
گلیم زهد به دکان می فروش رود
۴
ز بس که بیهشم از وی چو چشم پاک کنم
به سوی چشم برم دست و سوی گوش رود
۵
خراش سینه همسایه شد خروش دلم
کسی مباد که در گوشش این خروش رود
۶
صلای عیش همی آیدم ز یاران، لیک
دلم نماند که سوی نشاط و نوش رود
۷
طریق سرو قباپوش دید تا خسرو
دلش نخواست که بر سرو سبزپوش رود
نظرات