امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۰۵۷

۱

همیشه از نمکت شور در جگر باشد

خوشم که داغ تو هر روز تازه تر باشد

۲

شهید عشق که آلوده شد به خون کفنش

در آفتاب قیامت هنوز تر باشد

۳

دل از نسیم تو صد جا درید و چون ندرد

حجاب غنچه ز بادی که پرده در باشد

۴

همه شبم رود از دیده خون و چون نرود

کسی که غمزه خوبانش در جگر باشد

۵

بمیرم و ز تو پرسش طمع ندارم، از آنک

کجات بر سر بیچارگان گذر باشد

۶

کنم گر از تو فراموش، خاک بر سر من

به زیر خاک که خشتم به زیر سر باشد

۷

میای تنگ ز انبوهی گرفتاران

که بی مگس نبود هر کجا شکر باشد

۸

ز تو به زهر گیاه فراق خرسندم

درخت وصل ندانیم کش چه بر باشد؟

۹

همیشه خسرو بیدار و بختش اندر خواب

چه باشد، ار شب ما را گهی سحر باشد

تصاویر و صوت

نظرات